صفحه ها
دسته
وبلاگ هاي مذهبي
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 717283
تعداد نوشته ها : 402
تعداد نظرات : 50
Rss
طراح قالب
GraphistThem253

جامعه گناهکار دچار قهر طبیعت می‌شود ‌

.

 

به گزارش شیعه آنلاین به نقل از سایت مرجعیت، دفتر آیت الله جعفر سبحانی اعلام کرد: رئیس موسسه امام صادق (ع) قم در دیدار رئیس سازمان مدیریت بحران کشور و جمعی از مسئولان استان قم در سخنانی اظهار داشت: قرآن و روایات ائمه اطهار (ع) بر خلاف تصور ما عالم آفرینش و طبیعت را زنده و دارای درک می‌داند.


حضرت آیت الله سبحانی افزود: تمامی عالم هستی در برابر افعال انسان‌ها از خود عکس‌العمل و واکنش نشان می‌دهند.


استاد درس خارج فقه حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: اگر یک جامعه انسانی به سمت و سوی گناه و پلیدی پیش برود طبیعت نیز در برابر آن عکس‌العمل‌های قهرآمیز نشان می‌دهد.


حضرت آیت‌الله سبحانی ادامه داد: در سوی مقابل اگر یک جامعه مسیر خیر و نیکی در پیش بگیرد، نعمت‌ها از آسمان و زمین برای او نازل می‌شود.


رئیس موسسه امام صادق (ع) قم همچنین تصریح کرد: رابطه میان گناه و افزایش بلایای طبیعی را تنها وحی درک می‌کند و از حیطه فهم ما بیرون است.


وی با بیان اینکه وحی علاوه بر روابط مادی حاکم بر ارتباطات جهان خلقت رابطه فراماده و معنوی را نیز در نصوص اسلامی ذکر می‌کند، اظهار داشت: بدون شک با افزایش تقوا و عمل صالح در جامعه حوادث طبیعی و مصیبت‌ها نیز در آن جامعه کاهش می‌یابد.


حضرت آیت‌الله سبحانی جهان آفرینش را آمیخته با حوادث دانست و گفت: گناهکاران در این دنیا و در جهان آخرت دچار قهر طبیعت و عذاب خداوند متعال می‌شوند.


مدرس خارج فقه حوزه علمیه قم در بخش دیگری از سخنان خود خاطرنشان کرد: البته این روابط عالم هستی نباید ما را از انجام تکلیف و وظایف خود در برابر پیشگیری از حوادث سست کند.


وی ضمن تأکید بر پیشگیری و کاهش اثرات بلایای طبیعی در کشور تصریح کرد: نباید اعتبارات ملی فقط در مرکز کشور و پایتخت هزینه شود، بلکه باید تمام اعتبارات به صورت عادلانه در سراسر کشور تقسیم شود.


حضرت آیت‌الله سبحانی در پایان با اشاره به مشکلات بسیار شهرک پردیسان در هنگام بارش نزولات آسمانی گفت: مشکل آبگرفتگی‌ها و جمع‌آوری آب‌های سطحی از شهر قم به ویژه شهرک پردیسان باید در دستور کار مسئولان قرار گرفته و به سرعت برطرف شود

منبع:شیعه آنلاین

سه شنبه بیست و هشتم 7 1388
علت نام گذارى
ذو به معنى صاحب و «القعدة» به معنى نشستن است. این ماه یکى از ماههاى حرام است و اعراب در این ماه از قتال مى نشستند، یعنى آن را ترک مى کردند، به این جهت این ماه، ذوالقعدة نامیده شده است.(1)

اعمال مشترک اول هر ماه
1ـ دعا
در زمان دیدن هلال خواندن دعاى هلال وارد شده است و أقلّش آن است که سه مرتبه بگوید اللّهُ اَکْبَر و سه مرتبه لا إلهَ الَّا الْلّه و سپس بگوید: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى أذْهَبَ شَهْرَ کَذا وَ جاءَ بِشَهْرِ کَذا. بهترین دعاى زمان رؤیت هلال دعاى 43 «صحیفه سجّادیه» است.(2)
2ـ قرآن
خواندن هفت مرتبه سوره «حمد».(3)
3ـ روزه
از أمورى که بر آن تأکید شده، سه روز روزه گرفتن در هر ماه است. مرحوم «علّامه مجلسى»(رحمه الله) در «زادالمعاد» مى گوید: مطابق مشهور، این سه روز، پنجشنبه اوّل ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اوّل از دهه وسط ماه است.(4)
4ـ نماز
شب اوّل ماه: دو رکعت نماز بجا آورد، به این نحو که: در هر رکعت پس از سوره «حمد» سوره «انعام» را بخواند سپس از خداوند متعال بخواهد که او را از هر ترسى و هر دردى ایمن گرداند.
روز اوّل ماه: خواندن نماز اوّل ماه که آن دو رکعت است، در رکعت اوّل بعد از «حمد» سى مرتبه سوره «توحید» و در رکعت دوّم بعد از «حمد» سى مرتبه سوره «قدر» بخواند و بعد از نماز صدقه اى در راه خدا بدهد; هر کس چنین کند، سلامت خود را در آن ماه از خداوند متعال گرفته است.(5)


اعمال مشترک ماه ذو القعده
1ـ نماز
طبق روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) براى روز یکشنبه این ماه نمازى وارد شده است. به این نحو که: در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز بخواند (هر دو رکعت به یک سلام) در هر رکعت، سوره «حمد» یک مرتبه، سوره «توحید» سه مرتبه و سورهاى «فلق» و «ناس» را یک مرتبه بخواند; و بعد ار نماز هفتاد مرتبه استغفار کند، سپس بگوید: لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللّهِ الْعَلىِّ الْعَظیمِ آنگاه بگوید: یا عَزیزُ یا غَفّارُ، اِغْفِرْ لى ذُنُوبى، وَ ذُنُوبَ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ، فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلاَّ اَنْتَ.
در فضیلت این نماز آمده است که هر کس این نماز را بجا بیاورد توبه اش پذیرفته خواهد شد، گناهانش آمرزیده مى گردد و سبب برکت براى نمازگزار و خانواده اش خواهد بود، و در روز قیامت کسانى که از او طلبى و یا حقّى دارند، از وى راضى گردند و با ایمان از دنیا مى روند و قبرش براى او وسیع و نورانى گردد و پدر و مادرش از او راضى شوند، و آنها نیز مورد مغفرت خداوند قرار گیرند، ذریّه او نیز بخشیده مى شوند و روزى او وسیع گردد. فرشته مرگ به هنگام مردن، با او مدارا کند و به آسانى جانش را بگیرد.(6)
2ـ روزه
از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) روایت شده است، هر کس روزهاى پنج شنبه، جمعه و شنبه از ماههاى حرام را روزه بگیرد، عبادت یک سال براى او نوشته شود.(7)
ـــــــــــــــ
1-حوادث الایام، صفحه 7.
2-وقایع الایّام، صغحه 11.
3-مفاتیح نوین، صفحه 579.
4-مفاتیح نوین، صفحه 580.
5-مفاتیح نوین، صفحه 579.
6-مفاتیح نوین، صفحه 806.
7-مفاتیح نوین، 806.
سه شنبه بیست و هشتم 7 1388
آب شیرین و آب شور:
با آب شیرین می شود کشت کرد،‌ اما با آب شور نمی شود. آب شور، بعضی درخت ها را می خشکاند. کارهایی که انسان انجام می دهد همچون درختی است که می کارد و با نیاتش آن را آب می دهد. تا نیات خالص است این درخت ها خرم و باشکوهند، اما وقتی که نیات دیگری پا در میان می نهند مثل این است که آب شوری با آب شیرین مخلوط شده باشد. طبیعتاً در چنین صورتی پژمردگی و خشکی درخت غیر قابل اجتناب است.
دسته ها : داستان روز
سه شنبه بیست و هشتم 7 1388
محمود کریمی
تولد رنگین کمون   Play Download
عشق میراث حرمخانه او          Play Download
شوق ستاره Play Download

 

 

 

محمد طاهری
دلم، کبوتر حرم                        Play Download
قبله عشق Play Download
شکوفه شادی Play Download
مرآت کوثر Play Download
بانوی ایران Play Download
شب آرزوها Play Download

 

 

 

حسن خلج
عالمه آمد                              Play Download

 

 

 

 

میرداماد
خواهر خورشید هشتمین         Play Download
کوثرِ کوثرِ محمد Play Download
حرم، باغ بهشته! Play Download
طعم زندگی Play Download
کریمه طاها Play Download
معجزه موسی Play Download
خاطره Play Download

 

 

 

 

مهدی سلحشور
از ماه می‌گیرم سراغت                       Play Download
ملیکه قلبم Play Download

منبع:تبیان
آیت الله نوری همدانی: حفظ اقتدار نظام در سایه رهبری میسر می شود
 
 

    .

استان ها:آیت الله نوری همدانی با اشاره به جایگاه رهبری در اسلام گفت: حفظ اقتدار نظام در سایه رهبری میسر می شود.

به گزارش خبرگزاری شبستان از قم، آیت الله نوری همدانی صبح امروز در دیدار با روسای ادارات و مدیران فرهنگی نیروهای مسلح کشور همه جریانات فرهنگی،سیاسی و اجتماعی را متاثر از رهبری جامعه دانست و یاد آور شد: برای حفظ نظام بایستی جایگاه رهبری حفظ شود زیرا همه مسائلی که در جامعه بوجود می آید با مدیریت و تدبیر رهبری آگاه مدیریت می شود براین اساس قدرت و عزت نظام جمهوری اسلامی در سایه ولایت فقیه فراهم می شود.

این مرجع تقلید وجود یک نظام را در جهت انسجام جامعه مسلمانان امری مهم و تاثیر گذار دانست و تاکید کرد:مسلمانان بدون نظام مانند مهره های پراکنده هستند آنچه که آنان را به هم متصل می کند نظام است، همان گونه که قبل از انقلاب اسلامی جامعه ما دچار استبداد و استکبار شده بود و با قیام امام خمینی عزت و سرافرازی به مسلمانان بازگشت.

آیت الله نوری همدانی علم،ایمان،داشتن یک نظام مقتدر اسلامی و قدرت جهادی،وحدت و استقلال را از اصول عزت مسلمانان دانست و تصریح کرد: در اسلام همواره بر حفظ عزت مسلمانان تاکید شده است. بنابراین باید از هر آنچه که به عزت مسلمانان آسیب وارد می کند، پرهیز کرد.

وی با اشاره به تمجید قرآن کریم از عالم،علم،تعلیم و تعلم اظهار داشت: هر اندازه در تحقیق ، پژوهش و فناوری و تحصیل علم کوشش شود به همان میزان عزت مسلمانان تامین می شود.
آیت الله نوری همدانی اضافه کرد: عزت و عظمت اسلام و مسلمین در سایه ایمان میسر می شود زیرا هیچ قدرتی مانند ایمان کارساز نیست.

این مرجع تقلید با تاکید بر خود داری از برخورد انفعالی در برابر دشمنان تاکید کرد: پیامبر(ص) همیشه با کفار در نهایت شدت برخورد می کردند لذا ما نیز بایستی در برابر دشمن هیچ ضعفی نشان ندهیم و آنان همواره از مسلمانان احساس رعب و ترس داشته باشند.

دوشنبه بیست و هفتم 7 1388
مقدمات یک عروسی‌
چند روز پس از خواستگاری خانواده بزرگوار حضرت‌آیت الله خامنه‌ای از دختر بنده، خدمت مقام معظم رهبری رسیدم. ایشان فرمودند: آقای دکتر! اگر خدا بخواهد با هم خویشاوند می‌شویم. عرض کردم چطور؟ فرمودند: آقا مجتبی و دختر خانم شما ظاهراً یکدیگر را پسندیده‌اند و در گفتگو به نتیجه رسیده‌اند. حالا نظر شما چیست؟ عرض کردم: آقا اختیار ما هم دست شماست! آقا فرمودند: شما و همسرتان استاد دانشگاه هستید و زندگی شما با زندگی ما متفاوت است. تمام زندگی ما غیر از کتاب‌هایم، یک وانت لوازم کهنه است. خانه ما هم دو اتاق اندرونی دارد و یک اتاق بیرونی که مسئولان می‌آیند و با من دیدار می‌کنند.

من پولی برای خرید خانه ندارم. خانه‌ای اجاره کرده‌ایم که قرار است، در یک طبقه آن آقامصطفی و در طبقه دیگر آقامجتبی زندگی کنند. ما زندگی معمولی داریم و شما زندگی خوبی دارید، مثل ما زندگی نکرده‌اید. آیا دختر شما حاضر است با این وجود زندگی کند؟! زیبایی و دقت سخن رهبر معظم انقلاب برای من بسیار جالب بود. موضوع را به دخترم گفتم و او با روی باز استقبال کرد.

غلامعلی حدادعادل رییس هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی‌

دوشنبه بیست و هفتم 7 1388
خاطره رهبری از اجلا‌س فوق‌العاده مجلس خبرگان
آنچه که در خصوص تعیین رهبر واقع شد و بار این مسؤولیت بر دوش بنده‌ کوچک ضعیف حقیر گذاشته شد، برای خود من حتّی یک لحظه و یک آن از آنات گذشته‌ زندگی، متوقع و منتظر نبود. اگر کسی تصور کند که در طول دوران مبارزه و بعداً در طول دوران انقلاب و مسؤولیت ریاست قوّه‌ اجرایی، حتّی یک لحظه در ذهن خودم خطور می‌دادم که این مسؤولیت به من متوجه خواهد شد، قطعاً اشتباه کرده است. من همیشه خودم را نه فقط از این منصب بسیار خطیر و مهم، بلکه حتّی از مناصبی که به مراتب پایین‌تر از این منصب بوده است - مثل ریاست جمهوری و دیگر مسؤولیتهایی که در طول انقلاب داشتم - کوچکتر می‌دانستم. یک وقتی خدمت امام(ره) این نکته را عرض کردم که گاهی نام من در ردیف بعضی از آقایان آورده می‌شود، در حالی که در ردیف آنها نیستم و من یک آدم کوچک و بسیار معمولی هستم. نه این‌که بخواهم تعارف کنم؛ الان هم همان اعتقاد را دارم. بنابراین، چنین معنایی اصلاً متصور نبود.

البته در آن ساعات بسیار حساسی که سخت‌ترین ساعات عمرمان را گذراندیم و خدا می‌داند که در آن شب شنبه و صبح شنبه چه بر ما گذشت، برادرها از روی مسؤولیت و احساس وظیفه، با فشردگی تمام، فکر و تلاش می‌کردند که چگونه قضایا را جمع‌وجور کنند. مکرر از من به عنوان عضو شورای رهبری اسم می‌آوردند، که البته در ذهن خودم آن را رد می‌کردم؛ اگرچه به نحو یک احتمال برایم مطرح می‌شد که شاید واقعاً این مسؤولیت را به من متوجه کنند.

در همان موقع به خدا پناه بردم و روز شنبه قبل از تشکیل مجلس خبرگان، با تضرع و توجه و التماس، به خدای متعال عرض کردم: پروردگارا! تو که مدبر و مقدر امور هستی، چون ممکن است به عنوان عضوی از مجموعه‌ شورای رهبری، این مسؤولیت متوجه من شود، خواهش می‌کنم اگر این کار ممکن است اندکی برای دین و آخرت من زیان داشته باشد، طوری ترتیب کار را بده که چنین وضعیتی پیش نیاید. واقعاً از ته دل می‌خواستم که این مسؤولیت متوجه من نشود.

بالاخره در مجلس خبرگان بحثهایی پیش آمد و حرفهایی زده شد که نهایتاً به این انتخاب منتهی شد. در همان مجلس، کوشش و تلاش و استدلال و بحث کردم، تا این کار انجام نگیرد؛ ولی انجام گرفت و این مرحله گذشت.من همین الان خودم را یک طلبه معمولی و بدون برجستگی و امتیازی خاص می‌دانم؛ نه فقط برای این شغل باعظمت و مسؤولیت بزرگ، بلکه - همان‌طور که صادقانه گفتم - برای مسؤولیتهای به مراتب کوچکتر از آن، مثل ریاست جمهوری و کارهای دیگری که در طول این ده سال داشتم. اما حالا که این بار را روی دوش من گذاشتند، با قوّت خواهم گرفت؛ آن‌چنان که خدای متعال به پیامبرانش توصیه فرمود: «خذها بقوّه».

برای این مسؤولیت، از خدا استمداد کردم و باز هم استمداد می‌کنم و هر لحظه و هر آن، در حال استمداد از پروردگار هستم، تا بتوانم این مسؤولیت را در حد وسع خودم - که تکلیف هم بیش از وسع نیست - با قدرت و قوّت و حفظ شأن والای این مقام، حفظ کنم و انجام بدهم. این تکلیف من است، که امیدوارم ان‌شاءاللَّه مشمول لطف و ترحم الهی و دعای ولیّ‌عصر(عج) و مؤمنین صالح باشم.

سخنرانی در مراسم بیعت ائمه‌ جمعه سراسر کشور به اتفاق رئیس مجلس خبرگان، 12/04/1368

دوشنبه بیست و هفتم 7 1388
مقصد
آن کس که مقصدی در پیش دارد تا آن گاه که در حال سیر به سوی مقصد است، قسمت های طی نشده را می بیند. اما آن گاه که پشت به مقصد نمود قسمت های طی شده را خواهد دید. مقصدی که شما نیمی از آن را پشت سر گذارده اید و نیمی از آن را در پیش رو دارید طبیعتاً تا در حال سیر هستید نیمه سیر نشده را می بینید، اما همین که پشت به مقصد نمودید نیمه سیر شده را خواهید دید. همچنین است حال و هوای آن کس که رفته ها و نرفته ها و کرده ها و نکرده های خویش را می بیند. آن کس که رفته ها و کرده های خود را می بیند باور کند که پشت به مقصد دارد و آن کس که نرفته ها و نکرده ها را می نگرد تردیدی نداشته باشد که رو به مقصد دارد.
دسته ها : داستان روز
دوشنبه بیست و هفتم 7 1388

اسرار خود را به دیگری مگوی، زیرا سینه‌ای که در حفظ راز خود، به ستوه آید نباید از حوصله بیگانگان انتظار امانت داشته باشد.
«امیرالمؤمنین علی(ع)»

دوشنبه بیست و هفتم 7 1388
احرام و لبیک گفتن به معنای پاسخ دادن به ندای وحی و اجابت دعوت الهی است. از این رو حج گزاران راستین و زائران حقیقی کعبه هنگام تلبیه آنچنان به هراس عقلی بیمناک می شدند که رنگ آنان زرد شده، صدایشان می گرفت، چنانکه گاه مدهوش می شدند و می گفتند: می ترسیم به ما گفته شود: به درستی به ندای حج پاسخ ندادی: «لا لبّیک ولا سَعْدَیْک»1. راز لبّیک گفتن، طبق بیان امام سجّاد(علیه السلام) این است: «خدایا پیمان می بندم که از این پس جز به طاعت تو زبان نگشایم و زبانم را بر همه گناهان ببندم»2؛ یعنی تلبیه، تطهیر زبان از همه گناهان مربوط به آن است. زبان زائر بیت الله، زبان طاهر است؛ یعنی هرگز شهادت دروغ نمی دهد، غیبت نمی کند، دروغ نمی گوید، تهمت نمی زند و کسی را با زبان مسخره نمی کند. پس سرّ تلبیه، زبان به حق و طاعت گشودن و از گفتار باطل و معصیت رستن است، آن هم نه تنها در محدوده زمانی حج و عمره، بلکه برای همیشه. زبان، جِرمش اندک ولی جُرمش زیاد است. گناهان فراوانی همچون: انکار حقّ، ادعای باطل، غیبت، تهمت، دروغ، سخن چینی، ناسزاگویی، افترا، مسخره کردن و مانند آن با زبان انجام می گیرد.





1 ـ بحار، ج 47، ص 16 و ج 64، ص 337.
2 ـ (حدیث شبلی).

مأخذ: صهبای حج، ص 377.
از بیانات یت الله العظمی جوادی آملی
دسته ها : در محضر مراجع
دوشنبه بیست و هفتم 7 1388
هر کدام از زن و مرد برابر آن ساختار بدنی‌شان یک سلسله تکالیف، حقوق و وظایفی دارند که دیگری آن تکالیف و حقوق را ندارد، ولی چه زن و چه مرد هر کسی در کار خود عالمانه و مخلصانه انجام داد در قیامت موفق‌تر است.

- سخنرانی حضرت آیت الله جوادی آملی در سالروز میلاد حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)

27/07/88
دسته ها : در محضر مراجع
دوشنبه بیست و هفتم 7 1388
 عجم در خدمت دین
در روایت دیگری نیز در همین زمینه از رسول خدا(ص) چنین روایت شده است که آن حضرت فرمود:  «نزدیک است که عجم در میان شما فراوان گردد و خدا آنها را چون شیری پر جرئت کند که فرار نکنند و در صحنة نبرد با شما پیکار کنند و غنیمت شما را بخورند».

 
دربارة حوادث مربوط به آخرالزّمان، روایاتی از ائمة طاهرین(ع) بازگو شده است که ممکن است بتوان آنها را با حرکت اسلامی و انقلاب عظیم ایرانیان و مبارزة آنها با اعراب در پیشاپیش ظهور حضرت ولی عصر(ع) تطبیق نمود. در زیر به چند نمونه از این روایات اشاره می‌کنیم:

1. مرحوم سید بن طاووس(ره) در کتاب «الملاحم و الفتن» پیرامون مبارزة عجم با عرب در حدیث مختصری از رسول خدا(ص) چنین می‌نویسد:

«امر به معروف و نهی از منکر کنید و گرنه خداوند عجم را بر شما مسلط خواهند نمود که گردن شما را بزنند و غنائم شما را بخورند، و چون شیری پر جرئت (در مقابل شما بایستند) و هرگز از معرکه نگریزند).1

2. در روایت دیگری نیز در همین زمینه از رسول خدا(ص) چنین روایت شده است که آن حضرت فرمود:
«نزدیک است که عجم در میان شما فراوان گردد و خدا آنها را چون شیری پر جرئت کند که فرار نکنند و در صحنة نبرد با شما پیکار کنند و غنیمت شما را بخورند».2

3. ابونضره، روایت کرده است که ما نزد صحابی معروف و جلیل‌القدر، جابر بن عبدالله انصاری بودیم که گفت: روزی خواهد آمد که پول و طعامی به اهل عراق نرسد، گفتیم از چه ناحیه؟ گفت از ناحیة عجم، زیرا آنها جلوگیری می‌کنند. سپس گفت: روزی بیاید که پول و طعامی به اهل شام نرسد، پرسیدیم از چه ناحیه؟ گفت: از ناحیه روم، زیرا رومیان جلوگیری می‌کنند، آنگاه مدتی ساکت شد و سپس به گفتار خود ادامه داد و گفت: پیغمبر اکرم(ص) فرمود: «در آخرالزمان میان من خلیفه‌ای (یعنی حضرت صاحب الامر(ع)) خواهند بود که چندان مال به مردم بخشش کند که از حساب شماره بیرون باشد).3

4. از کتاب «مشیخه» نوشتة: حسن بن محبوب روایت شده است که علی(ع) خطبه‌ای ایراد نمود و در آخر آن خطبه جنین فرمود: «رسول خدا(ص) از من عهد و پیمان گرفت و به من فرمود: یا علی! تو در آینده با گروه یاغی (معاویه و یارانش) و با گروه پیمان شکن (اصحاب جمل) و با گروه خوارج (نهروان) نبرد خواهی کرد». سپس فرمود: «ای جمعیّت عرب آگاه باشید و بدانید که قوم عجم (ایرانیان) در آینده در میان شما فراوان خواهند شد و شما از آنها برده و اسیر خواهید گرفت و با ایشان روابط ازدواج و زناشویی برقرار خواهید نمود و از آنها صاحب فرزند و اولاد خواهید شد، تا جایی که وقتی در میان شما فراوان شدند ناگهان به شما برگردند، و چون شیران پر دل مردانه حمله افکنند، به گونه‌ای هیچ چیز را باقی نگذارند.

پس بدانید که عجم‌ها در آینده گردنتان را خواهند زد و غنائمی را که خداوند به شما ارزانی داشت است خواهند خورد، و زمین‌ها و باغستان‌های شما را مالک خواهند گشت و لکن... این پیشامد صورت نخواهد گرفت مگر آن موقعی که شما دینتان را تغییر دهید، و فساد و تباهی از وجود شما سرچشمه بگیرد و شما پیشوایان را سبک بشمارید، و به آنان استخفاف ورزید و دانشمندان از اهل بیت پیغمبر را خوار و ذلیل بدانید. پس (در آن موقع) بچشید آنچه را که خودتان سبب آن گشته‌اید که خدا هرگز به بندگانش ستم روا نمی‌دارد.

5. در ضمن خطبة مفصلی که به نام «البیان» در کتاب «الزام الناصب» پیرامون جنگ عرب با ایرانیان از امیرالمومنین(ع) نقل شده، چنین آمده است: «هان! ای وای بر بغداد از ری (یعنی: از مردم ایران)، از مرگ، کشتار و ترسی که شامل اهل بغداد می‌شود زمانی که در میان آنها شمشیر گذارده شود. (یعنی: بین دو کشور جنگ واقع شود) پس آنچه خدا بخواهد کشته خواهند شد، وعلامت آن این است که سلطه و قدرت سلطان روم (که ظاهراً منظور از آن مسیحیت، یا یهود است) تضعیف گردد، و عرب بر عجم مسلط شود، و مردم همچون مورچگانی که به این سو و آن سو می‌روند، بر اثر فتنه‌ها به جنبش درآیند، یا دچار فتنه و آشوب گردند، پس در آن هنگام مردم (عجم) علیه عرب، قیام می‌کنند و بصره را مالک می‌شوند.

ماهنامه موعود شماره 104

پی‌نوشت‌ها:

1. ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص 38، باب 46.
2. همان، ص 15، باب 56.
3. بحارالأنوار، ج 51، ص 92؛ کشف الغمّـ↨، ج 2، ص 482؛ بشار↕ الاسلام، ص 292.
4. الملاحم و الفتن، ص 183.
5. الزام الناصب، ج 2، ص 190.
يکشنبه بیست و ششم 7 1388
موسى و هارون(علیهم السلام) به جهت هدایت فرعون نزد او رفتند، سخنان بسیارى بین آنها انجام گرفت، بالاخره موسى(علیه السلام) فرمود: اگر براى تو حجتى آشکار بیاورم ایمان مى آورى؟ فرعون عرض کرد: حجت خود را بیاور، موسى(علیه السلام) عصاى خویش را به زمین انداخت، عصا به صورت اژدهاى عظیم در آمد، سپس دست به گریبان خود برد وقتى بیرون آورد نورى از آن بیرون آمد که شعاعش چشم بینندگان را خیره کرد، فرعون براى فریب دادن موسى(علیه السلام) خواست به او ایمان بیاورد ولى هامان، وزیر او نگذاشت، اطرافیان فرعون، چون خداى خود یعنى فرعون را این چنین مرعوب دیدند، گفتند: مأمورانى را بفرست تا هر جا جادوگر ماهرى هست نزد تو بیاورند تا با موسى معارضه کنند، فرعون به موسى(علیه السلام)گفت و آن حضرت نیز قبول کرد، بعضى نوشته اند هفتاد نفر جادوگر به معارضه موسى(علیه السلام)آمدند. جادوگران موقعى که به میدان آمدند و چشمشان به انبوه جمعیت و طرفداران بى اندازه اى که داشتند افتاد، در پیروزى خود تردیدى نکردند.

در ابتدا حضرت موسى(علیه السلام) آنها را موعظه کرد، در عده اى اثر کرد ولى فرعون آنها را فریفت و به آنها دلگرمى داد. ساحران جلو آمده و به موسى گفتند: تو ابزار سحرت را مى اندازى یا ما بیاندازیم، حضرت موسى(علیه السلام) فرمود: شما بیاندازید، همه ساحران ریسمانها و عصاهائى که قبلا آماده کرده بودند بر زمین انداختند در نظر مردم به صورت مارهائى درآمد که راه مى رفتند.

حضرت موسى(علیه السلام) بى درنگ عصاى خود را انداخت، به صورت اژدهاى درآمد و همه آلات سحر آنان را بلعید، تماشاگران پا به فرار نهادند، غوغاى عظیمى بر پاشد، صدها نفر زیر پا ماندند، در این هنگام ساحران پیش روى موسى(علیه السلام) به خاک افتادند و ایمان آوردند.(1)

ـــــــــــــــــ

1-حوادث الایام، صفحه 245.
يکشنبه بیست و ششم 7 1388

رها کردن دنیا 

رها کردن دنیا یگانه شرط جهاد و تنها بهای بهشت است. یعنی بدون فروش‌دنیا، مبارزه، صبغه الهی نداشته و به پیروزی حق نمی رسد چنانکه بدون ترک دنیا ورود به بهشت میسر نخواهد بود. حضرت علی (علیه السلام) که هم واجد‌شرایط جهاد بود و هم صالح برای رفتن به بهشت، می‌فرماید: «طلاق الدنیا مهر الجنة»

- حماسه و عرفان، ص41

ازبیانات آیت الله العظمی جوادی آملی

دسته ها : در محضر مراجع
شنبه بیست و پنجم 7 1388
قطب شمال و قطب جنوب
خورشید همیشه نورافشانی می کند و هیچ گونه تبعیضی در بذل اشعه ندارد، ولی قسمت هایی از زمین مانند قطب شمال و قطب جنوب بخاطر این که نمی تواند خود را در معرض نور خورشید قرار دهد همیشه یخ زده و منجمد است و با این که خاک و آب قطبین مانند زمینهای دیگر مستعد رشد است، همیشه در یخبندان به سر می برد. رحمت الهی دائمی است «یا دائم الفضل علی البریة» اگر انسان موانع را برطرف کند می تواند از آن رحمت های واسعه الهی بهره کامل را ببرد و به هر مقدار که در مقابل این تابش موانعی باشد دل انسان منجمد تر می شود و این همان قساوت قلب است. وقتی دنیا مانع تابش نور الهی و رحمت های واسعه ربوبی گردد دل انسان یخ می بندد و برای ذوب این انجمادها باید ابتدا موانع را برطرف کرد.
دسته ها : داستان روز
شنبه بیست و پنجم 7 1388
X